Web Analytics Made Easy - Statcounter

رئیس مرکز بررسیهای دکترینال با بیان اینکه روح حاکم بر انیمیشن‌هایی مانند باب اسفنجی، تربیت کودکان با تفکر لیبرالیسم است، گفت: کودکان ما با تماشای آنها دیگر نمی‌فهمد که زنا، ربا و هم‌جنس‌بازی هم گناه کبیره است چراکه انیمیشن‌های غربی این‌چنین نمی‌گویند

به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ حسن عباسی در چهارمین جلسه از نخستین دوره آموزشی معرفتی «هم‌بازی» به مبحث دیرین‌گونه در افزایش قدرت تخیل هنرمند اشاره و اظهار کرد: هنرمند هر چه دیرین‌گونه بیشتری در ذهن داشته باشد قدرت تخیل بیشتری نیز داراست و اسطوره‌شناسی در تاریخ مصر، یونان و روم نیاز مبرم هنرمندان است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رئیس اندیشکده یقین با بیان اینکه نخستین انسانی که به شکم نهنگ رفت حضرت یونس بود، اظهار داشت: کارلو کلودی، نویسنده ایتالیایی این دیرین‌گونه را دارماتیزه و در قالب رمان پینوکیو عرضه کرد.

عباسی، نخستین عشق مثلثی را نیز متعلق به داستان یوسف و زلیخا در سوره حضرت یوسف دانست و افزود: امروز اگر فاکتور عشق مثلثی را از سینما بگیریم بخش عمده‌ای از آن نابود خواهد شد.

رئیس مرکز بررسی‌های دکترینال با بیان اینکه دایره مفهومی اساتید و هنرمندان ما بسیار پایین است، گفت: شناخت دیرین گونه‌ها اصلی در هنر است که متأسفانه ما با فقر در این زمینه روبرو هستیم.

وی امتحان و آزمایش الهی در رابطه با حضرت نوح را یکی از بزرگترین آزمون‌ها دانست و اظهار داشت: این پیامبر اولوالعظم بالغ بر 950 سال تلاش کرد تا مردم را هدایت کند اما در پایان بخش کوچکی از مردم به او پیوستند اما متأسفانه امروز شاهدیم برخی گروه‌های مذهبی پس از چند ماه فعالیت و ناکامی همه چیز را منکر می‌شوند.

رئیس مرکز بررسی های دکترینال کشور تصریح کرد: کسی که ایمان می‌آورد، تازه بر سر جلسه امتحان نشسته و باید برای سنجش ایمانش مورد آزمایش قرار گیرد.

توجه به فلسفه بازی، حلقه‌ای مفقوده در سیستم فرهنگی

عباسی در بخش دیگری از سخنان خود شناخت فلسفه هر پدیده‌ای را اصل و مبنایی مهم دانست و افزود: غرب برای ساخت تمدن خود بیش از 100 فلسفه مضاف از جمله جنگ و سیاست و محیط زیست و.... دارد در حالی که ما در ایران تنها 8 فلسفه، آن هم فلسفه‌هایی نظیر علم و دین و ... در فضای آکادمیک داریم.

وی با تأکید بر این مسئله که ضعف دستگاه‌های فرهنگی ما در فقدان فلسفه بازی حس می‌شود، اظهار داشت: جای خوشحالی دارد که دفتر مطالعات جبهه فرهنگی شروع به سرمایه‌گذای در زمینه مبانی فلسفی کرده است.

عباسی با بیان این‌که بانکداری ربوی جمهوری اسلامی به واسطه عدم تربیت فیلسوف در زمینه اقتصاد است، گفت: مبانی علوم انسانی غرب کاملاً بر پایه شرک و نظریه‌های غیرتوحیدی است که با مبانی ما سازگاری ندارند.

بازی، نیاز به موشکافی از مبانی دارد

وی با بیان اینکه ما باید از مبانی موضوع بازی را موشکافی کنیم، اظهار داشت: سرگرمی در غرب تنها برای غفلت تعبیه شده است و دیدگاه غرب در مقوله ذهن، حداکثر استفاده از ذهن و رسیدن بهIq شخص است، در حالی که این مسئله در شرق نظیر هند برعکس آن است و آنها می‌خواهند با مسائلی نظیر یوگا ذهن را تعطیل و در اصطلاح به نیروانا برسند.

رئیس مرکز بررسیهای دکترینال خاطر‌نشان کرد: بزرگان در رابطه با مسئله کودکی گفته‌اند که کودکی کردن هنر است و نیوتون نیز با سؤالی کودکانه و بدیهی به جاذبه زمین پی برد و بشر با همان خنثی‌سازی جاذبه توانست به ساخت موشک و هواپیما بپردازد و همه اینها از همان سؤال کودکانه آغاز شد.

وی با بیان اینکه برخی خانواده‌ها می‌خواهند فرزندانشان را با کتابهای پیچیده و کلاس‌های مختلف سرگرم کنند، اظهار داشت: اگر بشر پرسشگری خود را حفظ کند در بزرگسالی نیز می‌تواند به درجاتی والا برسد.

انتقاد از سخیف بودن بازی در فرهنگ عمومی کشور

رئیس مرکز بررسی های دکترینال به انتقاد از سخیف جلوه کردن مقوله بازی در فرهنگ عمومی جامعه پرداخت و افزود: با توجه به این که انسان مدرن، کنش‌گر خواهد بود، در آینده نیز سازوکار سرگرمیهای جهان به سمت بازی سوق خواهد یافت.

عباسی تصریح کرد: دانشگاه‌های معتبر جهان امروز به سمت این رفته‌اند که متون درسی را به مستند تبدیل کنند و شما ساعت‌ها به جای این که از طریق کتاب‌های درسی به آموزش بپردازید، می‌توانید با چند ساعت انیمیشن تمام محتوا را به کودکانتان منتقل کنید.

وی با بیان اینکه در دیدگاه آینده‌نگر غربی تمامی رسانه‌های مکتوب از جمله کتاب، روزنامه و مجله و رسانه‌های جمعی از جمله رادیو و تلویزیون کمرنگ خواهد شد، اظهار داشت: متأسفانه بسیاری از بزرگان دین و فلسفه در کشور ما هنر را جدی نمی‌دانند چه برسد به این که بخواهند وارد مقوله ای نظیر بازی شوند.

مدیران فرهنگی تنها به فکر پوشاندن سر و سینه خانم‌ها در فیلم‌ها هستند

عباسی با بیان اینکه امروز بزرگترین حرفهای فلسفی بزرگان غرب را در فیلم‌های هالیوودی می‌بینیم، خاطرنشان کرد: ما در کشور مدیر استراتژیست نداریم و هنوز مدیران فکر می‌کنند اگر سر و سینه خانم‌ها را بپوشانند کار تمام است، در حالی که نمی‌دانند هزار برابر از چنین تفکرات مسمومی را غرب در انیمیشن‌های خوش‌رنگ و لعاب خود به خورد مخاطب می‌‌دهد.

وی به انیمیشن مطرح باب اسفنجی که کارکترهای آن بر کیف و کتاب بچه‌های ایرانی حک شده است، اشاره کرد و افزود: روح حاکم بر این انیمیشن تربیت کودکان با تفکر لیبرالیسم است، هفت گناه کبیره مسیحیت در قالب هفت شخصیت اصلی این انیمیشن درآمده است که این مسئله در انیمیشن خانواده سیمون‌ها و شیرشاه نیز وجود دارد.

عباسی تصریح کرد: این مسئله روی ناخودآگاه کودک اثر می‌گذارد و او فقط همین هفت گناه را بد می‌داند و دیگر نمی‌فهمد که زنا، ربا و هم‌جنس‌بازی هم گناه کبیره است چراکه انیمیشن‌های غربی این‌چنین نمی‌گوید، انیمیشن پونی‌ها یکی از آن برنامه‌هایی است که بر مبنای تفکر کابالایی عرفان یهود ساخته‌ شده است؛ جنگ امروز جنگ شناختی است.

رئیس مرکز بررسی های دکترینال با بیان اینکه اساتید و معلمان باید بدانند که امروز عصر تصویر است نه تصور اظهار داشت: جبهه فرهنگی انقلاب نیازمند فیلسوف و نظریه‌پرداز بازی است.

وی با بیان اینکه امروز بسیاری انتقاد می‌کنند که سرانه مطالعه در جامعه ایرانی بسیار پایین است، گفت: ایران سرانه بیشترین تماشای فیلم و سریال خارجی را داراست و یکی از کشورهایی است که بیشترین گیمر را به خود اختصاص داده، پس بیایید برای اینها محتوای خوب تولید کنید.

سینمای ایران مرکز افراط و تفریط روشنفکران و لمپن‌ها

عباسی خاطرنشان کرد: سینما در ایران هنوز که هنوز است جدی گرفته نشده است یا افراد در این عرصه بسیار اتو‌کشیده و روشنفکری به میدان می‌آیند و فیلم‌هایی می‌سازند که به تعداد انگشتان دست مخاطب دارد یا از آن سوی بوم می‌افتند و فیلم‌هایی می‌سازند که به اصطلاح آبکی از آب در می‌آید.

وی با بیان اینکه غرب 2 وجه اصلی در تربیت انسان در نظر گرفته است که یکی تربیت فیزیکی و دیگری ذهنی است، اظهار داشت: در راستای تربیت فیزیکی غرب با راهکارهایی که در تربیت بدنی و ورزش اتخاذ کرده توانسته به توفیقاتی دست یابد که همین مسئله نیز در ایران مغفول مانده است و ما اکثر بودجه ورزش خود را به فوتبال اختصاص داده‌ایم.

رئیس مرکز بررسیهای دکترینال گفت: یونانی‌ها با بهره‌گیری از دیرین گونه‌های خود ورزشی به نام دو ماراتن را که برگرفته از شکست ارتش ایران در دوران هخامنشی است، جهانی کرده‌اند در حالی که ما نه تنها نتوانسته‌ایم در این سالها ورزشی جدید به دنیا عرضه کنیم بلکه ورزشهای اصلی خود را نیز فراموش کرد‌ه‌ایم.

نیاز به مجاهدان فرهنگی در عرصه بازی‌های رایانه ای

وی با بیان اینکه امروز به طهرانی مقدم‌ها، شهریاری‌ها و احمدی روشن‌ها در عرصه فرهنگ نیاز داریم، اظهار داشت: اگر جوانان انقلابی به این مسئله به عنوان مسئله‌ای استراتژیک فکر کنند و ورود به آن را جدی بگیرند ما در این زمینه‌ها نیز به پیشرفت‌های خوبی خواهیم رسید.

رئیس مرکز بررسیهای دکترینال تصریح کرد: در غرب و در مقوله ذهن 2 مسئله تربیت و درمان مطرح است، و مسئله تربیت ذهن را با نظام آموزشی خود و درمان را با روانشناسی و روان درمانی حل و فصل می‌کنند.

عباسی با بیان اینکه اسلام نیز همانند غرب تربیت جسم و ورزش را قبول دارد، اظهار داشت: پیامبر اکرم حدیث معروفی در زمینه توصیه جوانان به سوارکاری، تیراندازی و شنا دارند که این نشان از اهمیت توجه و تربیت جسم دارد.

وی با تأکید بر اهمیت توجه به ورزش‌هایی نظیر اسکی و پاتیناژ گفت: پاتیناژ ورزشی است که فلسفه آن بر استقامت استوار است و این ورزشی است که افزون بر جذابیت‌هایش می‌تواند برای کودکان و آینده کشور مناسب باشد چرا که ریشه در استقامت و پایداری دارد.

4 لایه از حقیقت وجودی انسان

رئیس مرکز بررسیهای دکترینال با بیان اینکه غرب در شناخت انسان تنها در بعد مادی و جسمی پیش رفته و فهمش در بعد معنوی و غیر جسمی انسان ناقص است، افزود: حقیقت وجودی انسان از چهار لایه صدر، شغاف، قلب و فؤاد می‌گذرد.

وی با بیان اینکه در ترجمه سطحی همه این لایه‌ها را دل می‌نامیم، اضافه کرد: لایه اول یا همان صدر لایه‌ای است که شما با آن خوشحال و ناراحت می‌شوید و لایه دوم، شغاف محل حب و بغض و عشق و نفرت ماست، که خداوند در قرآن در مورد زلیخا می‌گوید «قد شغفها حبا».

رئیس اندیشکده یقین افزود: لایه سوم یا همان قلب محل کفر و ایمان است و آمده است که آنجایی که به پیامبر(ص) گفتند، ما ایمان آوردیم، قرآن گفت به آنها بگو نگویید، ایمان آوردید بگویید اسلام آوردید، چون ایمان به قلب شما وارد نشده است.

عباسی با اشاره به اینکه اسلام آوردن در صدر و ایمان آوردن در قلب است، گفت: انسان‌هایی که در اصطلاح می‌گوییم، عاقل هستند به لایه سوم رسیده‌اند اما غرب فقط دو لایه اول را معرفی کرده و تولیدات خود را هدفگذاری بر این دو لایه ترسیم کرده است.

رئیس مرکز بررسی های دکترینال با بیان اینکه لایه مرکزی و چهارم انسان فؤاد است، اظهار داشت: این لایه مربوط به شک و یقین انسان است که اگر ما بتوانیم هدف تولیدات هنری از جمله بازی‌هایمان را دو لایه فؤاد و قلب در نظر بگیریم به دست آوردهای بزرگی خواهیم رسید.

انتهای پیام/

Rsaadati/Psaadati/S2,18,41/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۶۱۵۱۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ویژگی‌های ژئوپلیتیکی کشورهای شیخ‌نشین؛ از اختلافات پیچیده سرزمینی تا همگرایی در ساختارهای اجتماعی ـ تاریخی

به گزارش خبرآنلاین «ژئوپلیتیک خلیج فارس» عنوان اولین نشست انتشارات روزنامه اطلاعات است که به مناسبت گرامی‌داشت روز ملی خلیج فارس در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در ساختمان موسسه اطلاعات، با سخنرانی دکتر مسجدجامعی و دکتر محمدجواد ظریف برگزار شد. متنی که ملاحظه می‌فرمایید خلاصه سخنان دکتر مسجدجامعی در این نشست است.

مسجد جامعی در این نشست گفت:

نکته نخست درباره ویژگی‌های مطالعات ژئوپلیتیکی است که متفاوت است با نوع پژوهش‌های سیاسی و اجتماعی و بین‌المللی. با اختصار کامل، هنگامی که یک موضوع با توجه به کلّیت آن و با توجه به تمامی عواملی که در شکل دادن آن موثر بوده و هست، بررسی شود و به هر یک سهمی متناسب با نقشی که داشته‌اند داده شود، چنین مطالعه‌ای ژئوپلیتیکی است. با توجه به این نکات می‌توان منطق رفتاری و کیفیت سیاست‌گزاری‌های مثلاً کشور مورد بحث را، بازشناخت. اعم از سیاست داخلی و یا سیاست خارجی که البته این دو عموماً با یکدیگر مرتبط هستند. با چنین دیدگاهی به بررسی ژئوپلیتیکی کشورهای یادشده، پرداخته می‌شود.

با توجه به گستردگی موضوع و کمی وقت، نکاتی را به عنوان مقدمه عرض می‌کنم.

۱-‌ این شش کشور و علیرغم اختلاف‌هایشان یک مجموعه هستند. هم خود چنین خصوصیتی دارند و هم دیگران کم و بیش بدانها چنین می‌نگرند، یعنی آنها را یک مجموعه می‌بینند و این نکته مهمی است، چراکه تنظیم سیاست دیگران، عمیقاً تحت تأثیر نگاه آنها است و نه چندان واقعیت‌ها.

عموم این کشورها با یکدیگر اختلافات پیچیده سرزمینی دارند و در موارد متعددی سیاست‌های یکدیگر را نمی‌پسندند؛ امّا ساختارهای اجتماعی و تاریخی آنان، اخلاق و روحیات و فرهنگ آنان، سابقه حضور و نفوذ انگلستان و نه هیچ قدرت استعماری دیگر، حضور نیرومند امریکا در حال حاضر، ثروت نفتی و تجربه کم و بیش مشترک‌شان با تاریخ جدید، چنین همگرایی‌ای را موجب شده است.

علیرغم تحریم شدید و همه جانبه قطر از جانب عربستان و امارات و بحرین، امّا عملاً این تجربه ناموفق بود. منافع و مصالح مشترک آنها از اختلاف سلیقه‌شان در زمینه‌های مختلف، به مراتب بیشتر بوده و هست، و لذا تحریم موفق نبود و نمی‌توانست باشد. این عدم توفیق به دلیل پیوستگی و ارتباط‌های درونی آنها است که سیاست و اراده سیاسی را بدان راهی نیست و یا لااقل راه چندانی نیست.

درست به همین علت است که تلاش عراق و یمن در مقاطعی از عمر تشکیل شورای همکاری خلیج فارس جهت پیوستن بدانها موفق نبود و نمی‌توانست باشد. چنانکه گفتیم این کشورها و علیرغم تنوع‌شان، یک مجموعه هستند. و لذا ذاتاً متفاوت هستند با مواردی که نزدیکی و یا اتحاد کشورها براساس تصمیمی سیاسی است که اعراب را در این مورد سابقه‌ای طولانی است. از وحدت سوریه و مصر در ۱۹۵۸گرفته تا وحدت عراق و اردن و سودان و مصر تا تلاش‌های فراوان دیگری که برای نیم قرن ادامه یافت.

۲- ثروتی کلان و در مدتی کوتاه، که همان پترودلار باشد، به عموم این کشورها تزریق شد. اینان به برکت همان ساختار نیرومند قبیله‌ای و اخلاق و فرهنگ خاص آن و نیز عوامل متعدد دیگر، توانستند دوران گذار از فقر به ثروت را، به خوبی طی کنند. این دوران انتقال، دوران خطرناک و پرچالشی است و سقوط نظام‌های حاکم متعددی را موجب شده است. از لیبی قذافی گرفته تا عراق بعثی‌ها. حتی می‌توان گفت این دوران به تحکیم بیشتر نظام‌های حاکم منجر شده است که البته آن را دلائل فراوانی است. یکی از مهمترین‌ها، هماهنگی و کیفیت تعامل سیاست‌های حاکمیتی با ساختار قبیله‌ای موجود بود. آنها به جنگ؛ این ساختارها نرفتند و شعارهای چپگرایانه ندادند و صاحبانش را به عقب‌مانده و بدوی و مرتجع بودن، متّهم نساختند. آنها را پذیرفتند و با آنان به معنای واقعی تعامل کردند؛ اگرچه داستان در مورد عربستان تا حدودی متفاوت است.

۳- هیچ تغییر رادیکالی که منجر به تغییر حاکمیت شود، نمی‌تواند به تنهایی در تک تک این کشورها اتفاق افتد. گویی در اینجا قانون «همه یا هیچ» صادق است. تا آینده‌ای غیر قابل پیش‌بینی این نکته صحیح است. مجموعه بودن آنها و وابستگی‌های متقابل‌شان، مهمترین عامل بازدارنده است. این وابستگی در حال حاضر به وابستگی‌های رژیم حاکم مربوط می‌شود و نیز سیاست‌های حاکمیتی. از اقتصادی و تجاری گرفته تا سیاسی و بین‌المللی و منطقه‌ای و امنیتی.

در ماه‌های نخست و بلکه سال‌های نخست انقلاب‌های عربی و بهار عربی، بحرین به شدت متشنج شد. در همان ماه‌های نخستین گزارش‌های متعدّد و نسبتاً مفصلی برای وزیر محترم خارجه وقت، جناب آقای دکتر صالحی و البته بزرگان دیگر، نوشتم و اینکه اسقاط نظام در بحرین به دلائلی که به تفصیل بیان شده بود، ممکن نیست. چنانکه گفته شد این سخن در مورد عموم آنها و تا آینده‌ای دور صحیح است. آنها به معنای دقیق کلمه پیوستگی سرنوشتی داشته و دارند. ممکن است این سخن را برخی نپذیرند، امّا در مجموع وضعیت موجود به مراتب بیشتر به نفع و مصلحت ما است تا جانشینان احتمالی دیگر. که البته این بحث مفصلی می‌طلبد.

و بالاخره اینکه اعتقادات دینی و فقه موجود در عموم این کشورها عمیقاً حنبلی مسلک و اهل حدیثی گرایش است، اگرچه بسیاری از آنان حنبلی نیستند. براساس این اعتقادات و این فقه هرگونه اعتراض عملی علیه حاکم حتی اگر فاسق و ظالم باشد، نامشروع است.

۴- ساختار اجتماعی، نوع تجربه آنان با تاریخ جدید، واقعیت‌های دینی و فرهنگی، کمی جمعیت، به جز عربستان، عدم وجود ساختارهای تاریخی و یا ساختارهای مدرن و جدیدی که بتواند خواسته‌های مردمی را جهت دهد و متمرکز سازد و البته عوامل دیگر، موجب شده که تحولات و در زمینه‌های مختلف، از بالا به پایین آید و نه آنکه از پایین به بالا رود. در عموم کشورها و حتی در کشورهای جهان سوم، این مطالبات مردمی است که حاکمیت را مجبور به تغییر و تحول می‌کند و در اینجا داستان متفاوت است. البته این هست که حاکمیت عموماً به زودی و بعضاً به خوبی این مطالبات را تشخیص می‌دهد و اقدام می‌کند. نمونه خوب آن تحولات فراوانی است که در طی سال‌های اخیر در عربستان رخ داده و می‌دهد؛ در جهت هماهنگ شدن سیاست‌هایش با مطالبات نهفته مردمی.

۵- اینان بخشی از جهان عرب هستند و خواهند بود. کشوری چون کویت پس از اشغالش توسط عراق و به دلیل اینکه بخش مهمی از رژیم‌های عربی و اکثریت اعراب در کنار صدام ایستادند، کوشید سیاستی انقباضی اتخاذ کند تا آنجا که بعضاً می‌گفتند ما کویتی هستیم و نه عرب. امّا این جریان نتوانست و نمی‌توانست ادامه یابد. این سخن در مورد سلطنت‌نشین‌ عمان هم صحیح بود. پس از امضای کمپ دیوید توسط سادات و بگین همه کشورهای عربی با مصر قطع رابطه کردند به جز عمان، این موضع به انزوای این کشور انجامید و آنان نیز سیاستی انقباضی در پیش گرفتند، امّا این سیاست چندان ادامه نیافت.

خصوصاً که در حال حاضر کم و بیش به گرانیگاه اعراب تبدیل شده‌اند. این گرانیگاه در زمان ناصر مطلقاً در قاهره بود و در زمان مبارک به گونه‌ای نسبی چنین بود. امّا پس از بهار عربی و تحولات در مصر و در خلأ کسانی چون صدام و قذافی و حافظ اسد و حتی سودان عمر البشیر، این مرکزیت به این مجموعه منتقل شده است.

نکته این است که این مرکزیت، صرفاً سیاسی نیست؛ در حال حاضر فرهنگی و فکری و ادبی و رسانه‌ای و دینی هم هست. اینان هم از آنچه در مجموعه عربی اتفاق می‌افتد متأثرند و هم در آن موثرند. در حال حاضر میزان تاثیرگذاری‌شان بیش از گذشته است و احتمالاً این جریان ادامه یابد، به ویژه در مورد مسائل مربوط به اندیشه و مدل‌های توسعه‌ای و نیز اینکه این اندیشه و مدل چگونه می‌باید با هویت و دین و سنت‌ها و آداب و رسوم موجود، کنار آید.

۶- واقعیت این است که درک آنان از جهان و منطقه و خودشان در دهه‌ها و بلکه سال‌های اخیر به شدت تحوّل یافته است و این تحولات به احتمال فراوان به مراتب بیش از سایر همسایگان ما است. اینکه چرا و چگونه چنین شده و ویژگی‌های فکری کنونی آنها چیست، بحث مستقلی است. در اینجا هدف تذکر بدین نکته بود و اینکه اینان دیگر همچون گذشته نیستند و متناسب با آن، تصور و تلقی ما از آنان می‌باید به روز شود. طبقه تحصیلکرده آنها را در این میان، نقش بزرگی است. مضافاً که همین درک تحول یافته و متفاوت شده است که برنامه‌ها و سیاست‌های آنان را شکل می‌دهد و به پیش می‌برد.

۷- و به عنوان آخرین نکته، آنان را نسبت به ایران درک نسبتاً مشترکی است، اگرچه ممکن است به دلائلی سیاست‌شان در قبال ما تفاوت‌هایی داشته باشد، که دارد. این تفاوت به دلیل تفاوت درک نیست، به دلیل ضرورت‌ها و منافع و مصالح و احتمالاً مأموریت‌هایی است که بدانها محوّل شده است. از این گذشته آنان با مجاملات و تعارفات دیپلماتیک به خوبی آشنا هستند و پیوسته از آن استفاده می‌کنند.

این درک را سه لایه مختلف است. لایه اول به تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران بازمی‌گردد. از ایران قبل از اسلام گرفته تا ایران بعد از اسلام. لایه دوم به ایران به عنوان یک واحد سیاسی و کشور همسایه بازمی‌گردد، که البته این لایه عمیقاً متأثر است از لایه نخست. از این دیدگاه ایران بیش از آنکه یک کشور باشد، یک امپراطوری است و در صدد نیل بدان است. لایه سوم به نظام و حاکمیت موجود بازمی‌گردد که عناصر مختلفی را در درون خود دارد. این بحثی طولانی است که به دلیل ضیق وقت از آن درمی‌گذریم.

>>>متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

ژئوپلیتیک خلیج فارس؛ شیخ‌نشین‌ها و عربستان

311311

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904244

دیگر خبرها

  • ایران به جمع ۵ کشور دارنده یک فناوری هایتک نفتی پیوست
  • ویژگی‌های ژئوپلیتیکی کشورهای شیخ‌نشین؛ از اختلافات پیچیده سرزمینی تا همگرایی در ساختارهای اجتماعی ـ تاریخی
  • حاشیه‌ها «لایه‌های دروغ» را به «تاوان» رساند؟
  • مهمترین هدفم در بازی سازی بالا بردن نام ایران در سراسر جهان است
  • اشلی یانگ: سبک مورینیو با فلسفه منچستریونایتد همخوانی نداشت
  • مجتهدی فلسفه غرب را در بستر تاریخ غربی و ایران آموزش می‌داد
  • وحشت روزنامه دولت از برملاشدن ناتوانی‌های اقتصادی دولت سیزدهم
  • درخت 500 ساله در گیلان قربانی بی‌توجهی (فیلم)
  • مطهری: فلسفه فوتبال ما تهاجمی است
  • رکوردشکنی عجیب و غریب سریال گناه فرشته!